رنگارنگ

همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس که دراز است ره مقصد و من نو سفرم

رنگارنگ

همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس که دراز است ره مقصد و من نو سفرم

استادان علیه تقلب

واژه تقلب برای جامعه دانشگاهی و موسسات آموزشی اصطلاع آشنایی است. آنچه که باعث تاسف است و باعث از بین رفتن اعتبار جامعه علمی کشور شده است، تغییر نگرش نسب به تقلب است. در بسیاری از پژوهش ها نشان داده شده است که  بسیاری از اعضای جامعه دانشگاهی نسبت به تقلب نگرش منفی ندارند. استادان علیه تقلب  (لینک) وبلاگی است که به همت تعدادی از اساتید به منظور تبادل اطلاعات و اطلاع رسانی و همچنین مبارزه با تقلب علمی راه اندازی شده است.

خودشناسی

آیا تا به حال فکر کرده اید چرا اینقدر منحصر به فرد آفریده شده اید؟ آبا تا به حال کسی را دیده اید که دقیقا مثل شما باشد؟ آیا تا به حال مثل خودتان بوده اید؟ آیا وقت آن نرسیده که از عمق وجود خود ترنم «خود بودن» را سر بدهید؟ اگر چه «خودبودن» و«خودشدن» با این نقاب­هایی که روزگار بر صورت امثال من و شما گذاشته، ممکن است یکی از دشوارترین کارهایی باشد که باید انجام بدهیم، اما رسیدن به حلاوت «خود شدن»  می تواند مرهمی بر زخم های این کار دشوار باشد. در دنیایی که همه به فکر بهره کشی از دیگران هستند شما باید به خودتان حق بدهید تا با سلاح «خود بودن» از چنگال گرگ هایی که جامه انسانی به تن کرده و هویت فردی شما را به کمین نشسته اند خود را به ساحل امن «خودشدن» برسانید. آری وقت آن رسیده که با خودتان آشتی کنید و مسئولیت شکوفایی خویشتن را بر عهده بگیرید. بدانید که برای «خودشدن» یک گام بیشتر فاصله نیست و آن گذر از همرنگ شدن با جماعت است.

چاپ سومین مقاله

"عدم صداقت علمی تهدیدی برای شرافت نظام آموزش عالی: مروری بر عوامل فردی و زمینه ای" عنوان یکی از مقالاتی است که با کمک استاد ارجمندم  جناب آقای دکتر خامسان نگاشته شد و  از  این لینک  قابل بازیابی است.

اگر آن ترک شیرازی ....

حافظ 

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سمرقند و بخارا را

صائب تبریزی

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم سر و دست و تن و پا را

هر آنکس چیز می بخشد ز مال خویش می بخشد

نه چون حافظ که می بخشد سمرقند و بخارا را

شهریار

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

به خال هندویش بخشم تمام روح اجزا را

هر آنکس چیز می بخشد بسان مرد می بخشد

نه چون صائب که می بخشد سر و دست و تن و پا را

سر و دست و تن و پا را به خاک گور می بخشند

نه بر آن ترک شیرازی که برده جمله دلها را

محمد عیاد زاده

اگر آن ترک شیرازی بدست آرد دل ما را

خوشا بر حال خوشبختش، بدست آورد دنیا را

نه جان و روح می بخشم ، نه املاک بخارا را

مگر بنگاه املاکم ؟ چه معنی دارد این کارا ؟

و خال هندویش دیگر ندارد ارزشی اصلاً

که با جراحی صورت عمل کردند خالها را

نه حافظ داد املاکی ، نه صائب دست و پا ها را

فقط می خواستند اینها ، بگیرند وقت ما ها را ؟

شعر سوتک از کیست؟

در وبلاگم گاهی سخنانی از شریعتی را درج می کنم و شعر زیر را نیز که فکر می کردم از دکتر شریعتی است درج کردم ولی ظاهرا این شعر از آقای شریعتی نیست.  

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمی خواهم بدانم کوزه گر، از خاک اندامم چه خواهد ساخت

ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم، سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش

و او هر روز پی در پی، دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد

و خواب خفتگان خفته را بیدار سازد

بدینسان بشکند دائم

سکوت مرگبارم را.... 

نظر یکی از خوانندگاه محترم وبلاگ: 

این شعر متعلق به مرتضی موسوی اهری است. در جریان انقلاب این شعر به دلیل این که روی جلد یکی از کتاب های شریعتی بود، به نام او در اذهان ماند.
کاش حالا که اهر و مردمش چنین رنجی از زلزله بردهاند، شما با اصلاح وبلگتان، حق یک اهری که سالهاست درگذشته است را بدهید!

معرفی وبلاگ

این وبلاگ را قبلا معرفی کرده بودم ولی لازم دیدم مجدد لینک  آن را برای دانشجویانی که گذرشان به این وبلاگ می افتد بذارم.

گذر عمر

بی تکلیفی مشاوران

نمی دانم مطلب را چگونه آغاز کنم. شاید هم تیتر را اشتباه انتخاب کردم. امسال برای من اولین تجربه در سمت مشاور مدرسه بود. اما تردید دارم که سال آینده نیز در این سمت بمانم یا نه. امسال برای اولین بار سیستم نرم افزار مشاور مدرسه در سطح کشور راه اندازی شد و قرار بود از هفته اول مهر ماه این نرم افزار با سناد وصل شود تا اطلاعات دانش آموزان وارد این نرم افزار شود اما  بعد از چند ماه معطلی این اتفاق افتاد. اما آیا مشکل مشاوره در مدارس نبود نرم افزار مشاوره بود. به نظر بنده مشکل اصلی در مشاوره نداشتن نیروی انسانی متخصص است. و همچنین افرادی که تحت عنوان مشاور جذب آموزش و پرورش شده اند آموزش های لازم برای کار با دانش آموزان را ندیده اند. بعد از حدود 8 ماهی که مشاور مدرسه هستم حتی یک کلاس توجیهی برای کاربرد نرم افزار مشاوره در سطح شهرستان نیک شهر برگزار نشده و علاوه بر آن کلاسهایی که مشاوران را با مشاوره تحصیلی به صورت عملی آشنا کند در دستور کار قرار نگرفته است. و این باعث شده است که مشاوران حتی با شرح وظایف خود آشنا نباشند. البته خیلی از مشاوران ممکن است تحصیلات آکادمیک داشته باشد و با نظریات مشاوره آشنا باشند اما بین نظر و عمل فرسنگ ها فاصله است. بنده نیز به شدت این ضعف را در خود احساس می کنم اما دریغ از یک کارگاه مشاوره تحصیلی؟؟؟؟

محبت کن اما اعتماد نکن

یاد جمله ی یکی از بزرگان دین افتادم که می گوید:

«تمام محبتت را به پای دوست بریز، اما نه تمام اعتمادت را»

با سلام

اولین پست وبلاگم در سال 91 را با سلام و دورد به رهگذران دنیای مجازی  و آرزوی سالی پر از موفقیت برای آن ها آغاز می کنم. امیدوارم امسال بتوانم مطالبی را در این وبلاگ درج کنم که برای بنده و شما خواننده محترم این وبلاگ مثمر ثمر واقع شود.

شعور را فدای تعصب نکنیم

با توجه به داغ شدن بحث انتخابات بعضی  برای رای دادن به کاندیداهای خاصی توصیه میکنند. معمولا در جامعه وقتی از مفهوم توصیه استفاده می کنیم دو نفر را تصور می کنیم که یکی از ایشان که از آگاهی و شعور بیشتری در یک زمینه خاص برخوردار است دیگری را که در آن زمینه اطلاعات و بینش کمتری دارد، راهنمایی می کند. اما در جامعه ما قضیه بر عکس است، و جای بسی تاسف است که افراد باسواد ما نیز گرفتار منجلاب تعصبات کور قومی می شوند. منظورم این است که ما شعور و بینش را قربانی تعصب های نابجای قومی و فامیلی می کنیم.

مخالف توصیه و راهنمایی در جامعه نیستم،‌ چرا که آدمی بدون یاری جستن از راهنمایی دیگران ممکن است مسیر زندگی را به سختی بپیماید اما منظورم این است که افرادی بدون در نظر گرفتن پیشینه کاری، درایت، قدریت بیان و توانمندی های کاندید خاصی صرفا به دلیل قرابت فامیلی و نسبی از آن طرفداری میکنند و این یعنی

"شعور را فدای تعصب کردن"

گدایی نمره

پدیده گدایی نمره از نوع سنتی


شما را به خدا به من نمره بدین.

خدا از بزرگی شما را کم نکند، به من نمره بدهید.
به خدا مریضم، علیلم به من نمره بدین
پدر و مادرم مریض هستند، در بیمارستان بستری هستند ، محض رضای خدا به من نمره بدین.
من متأهل هستم، عیال وارم به من کمک کنید.
به خدا پدرم دعوام میکنه، نمی ذاره بیام دانشگاه تو رو خدا به من نمره بدین.
به خدا اگر مشروط شوم در خوابگاه راهم نمی دهند، به من نمره بدین
 
از نوع مدرن و با کلاس
من می خواهم انتقالی بگیرم، نیاز به معدل بالا دارم، به من نمره بدین
می خواهم از شبانه به روزانه تبدیل شوم نیاز به نمره و معدل بالا دارم
می خواهم در فوق لیسانس شرکت کنم، نیاز به معدل بالا دارم
 ادامه مطلب

آدمها و انسانها



آدم‌ها زندگی می‌کنند…انسان‌ها زیبا زندگی می‌کنند!
آدم‌ها می‌شنوند…انسان‌ها گوش می‌دهند!
آدم‌ها می‌بینند…انسان‌ها عاشقانه نگاه می‌کنند!
آدم‌ها در فکر خودشان هستند…انسان‌ها به دیگران هم فکر می‌کنند!
آدم‌ها می‌خواهند شاد باشند…انسان‌ها می‌خواهند شاد کنند!
آدم‌ها،اسم اشرف مخلوقات را دارند…انسان‌ها اعمال اشرف مخلوقات را انجام می‌دهند!
آدم‌ها انتخاب کرده‌اند که آدم بمانند…انسان‌ها تغییر کردن را
پذیرفته‌اند، تا انسان شدند!
آدم‌ها می‌توانند انسان شوند…انسان‌ها در ابتدا آدم بودند!
آدم‌ها…انسان‌ها…
“آدم‌ها آدم‌اند…انسان‌ها انسان!
اما…
آدم‌ها و انسان‌ها هر دو انتخاب دارند…
اینکه آدم باشند یا انسان، انتخاب با خودشان است ”

علل گرایش جوانان و نوجوانان به سوء مصرف مواد اعتیادآور

آیا به حال به این مسئله فکر کردین که چطور یک نفر به مواد مخدر معتاد می‌شه؟ آیا به نتیجه خاصی هم رسیدین یا نه؟ در این مقاله علل مختلف گرایش جوان‌ها را به مواد اعتیاد آور بررسی می‌کنیم.
بسیاری از جوان‌ها و حتی پدر و مادرها فکر می‌کنن که دلیل اعتیاد فرد، اصرار دوستان بوده است. در حالی که این تنها انگیزه سوء مصرف مواد در جوانان نیست. اگر بخواهیم انگیزه‌های مصرف مواد مخدر جوان‌ها را بشناسیم، فهرست بلند بالایی می‌شه، نگاه کنین:

ادامه مطلب

با خطاهای شناختی بیشتر آشنا شویم

امروزه بسیاری از افراد در سیر تفکر خود به دلیل عدم آشنایی با اصول تفکر منطقی و صحیح ، ناخواسته دچار خطای شناختی می شوند. عدم اطلاع از خطاهای شناختی ورطه ای بسیار خطرناک و سهمگین می داند. شاید بسیاری از گرفتاری های مردم ما به دلیل آلوده بودن افکار ما به این نوع خطا ها  باشد. به نظر می رسد افسردگی ، بی قراری ، رقابت های ناصحیح، خشونت،    پرخاشگری و بسیاری از رفتارهای غیر عادی ما بی ارتباط با خطاهای شناختی نباشند.آلبرت الیس روان شناس معروف این خطاها را شناسایی  و در قالب ده خطای شناختی معرفی نموده است. انسانهایی که تفکر غیر منطقی دارند و یا  خطاهای شناختی در افکارشان هویدا است،  در بسیاری از موارد اطلاع چندانی از این خطاها ندارند. شاید عدم اطلاع، باعث آلودگی این افکار با خطاهای شناختی می شوند. در این نوشتار سعی بر آن است که خطاهای شناختی به صورت ساده و در قالب مثال های روشن و واضح بیان شوند. امید است بسیاری از نگرانی ها، حالات و افکار نامطلوب  که در پشت این خطاهای شناختی وجود دارند، با اطلاع رسانی از بین بروند.  

ادامه مطلب

رازهای عشق

گفتار های دونالد والترز خیلی کوتاه است گاهی به یک خط هم نمیرسد.

اما اگر هر یک از آنها را برای چند بار در روز بخوانید اثر عمیقی در روح شما خواهد داشت.

هر گفتار برای یک روز است .یکی از روزهای زندگی شما که با تکرار این جملات و ورود مفهموم شان به ضمیر ناخود آگاه شما خیلی زیبا تر خواهد شد .

در هر حالی که هستید به خصوص پیش از خواب یکی از گفتار ها را تکرار کنید .ابتدا با صدای بلند و کم کم به شکل زمزمه .

آری به همین سادگی...

 

1. راز  عشق در تواضع است .

این صفت به هیچ وجه نشانه تظاهر نیست.

بلکه نشان دهنده احساس و تفکری قوی است.

میان دو نفری که یکدیگر را دوست دارند،

تواضع مانند جویبار آرامی است که چشمه محبت

آنها را تازه و با طراوت نگه میدارد.

 

2. راز عشق در احترام متقابل است.

احساسات متغیر اند، اما احترام دو طرف ثابت می ماند .

اگر عقاید شریک زندگی ات با عقاید تو متفاوت است ،

با احترام به نظریاتش گوش کن .

احترام باعث می شود که او بتواند خودش باشد .

 

3. راز عشق در این است که

به یکدیگر سخت نگیرید .

عشقی که آزادانه هدیه نشود اسارت است .

ادامه مطلب ...

24 سایت برای یادگیری زبان دوم با کمک اینترنت

روزانه هزاران نفر از مردم کشورمان ساعاتی از روز را صرف شرکت در کلاسهای آموزش زبان می‌کنند. در ظاهر این کلاسها بهترین راه است اما به نظر من سه ایراد بزرگ دارند. کلاسهای خوب گران هستند. فقط در شهرهای بزرگ در دسترس هستند. علاوه بر وقت کلاس، وقت زیادی هم باید صرف رفت و آمد به کلاسها کرد. پس چاره چیست؟

ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

اگر عمر دوباره داشتم . . .


دان هرالد کاریکاتوریست و طنزنویس آمریکایى در قطعه کوتاهش “اگر عمر دوباره داشتم…” مینویسد:

اگر عمر دوباره داشتم، مىکوشیدم اشتباهات بیشترى مرتکب شوم. همه چیز را آسان مىگرفتم. از آنچه در عمر اولم بودم ابلهتر مىشدم. فقط شمارى اندک از رویدادهاى جهان را جدى مىگرفتم. اهمیت کمترى به بهداشت مىدادم. به مسافرت بیشتر مىرفتم. از کوههاى بیشترى بالا مىرفتم و در رودخانههاى بیشترى شنا مىکردم. بستنى بیشتر مىخوردم و اسفناج کمتر. مشکلات واقعى بیشترى مىداشتم و مشکلات واهى کمترى. آخر، ببینید، من از آن آدمهایى بودهام که بسیار مُحتاطانه و خیلى عاقلانه زندگى کردهام، ساعت به ساعت، روز به روز. اوه، البته من هم لحظاتِ سرخوشى داشتهام. اما اگر عمر دوباره داشتم از این لحظاتِ خوشى بیشتر مىداشتم. من هرگز جایى بدون یک دَماسنج، یک شیشه داروى قرقره، یک پالتوى بارانى و یک چتر نجات نمىروم. اگر عمر دوباره داشتم، سبکتر سفر مىکردم.

اگر عمر دوباره داشتم، وقتِ بهار زودتر پا برهنه راه مىرفتم و وقتِ خزان دیرتر به این لذت خاتمه مىدادم. از مدرسه بیشتر جیم مىشدم. گلولههاى کاغذى بیشترى به معلمهایم پرتاب مىکردم. سگهاى بیشترى به خانه مىآوردم. دیرتر به رختخواب مىرفتم و مىخوابیدم. بیشتر عاشق مىشدم. به ماهیگیرى بیشتر مىرفتم. پایکوبى و دست افشانى بیشتر مىکردم. سوار چرخ و فلک بیشتر مىشدم. به سیرک بیشتر مىرفتم.

در روزگارى که تقریباً همگان وقت و عمرشان را وقفِ بررسى وخامت اوضاع مىکنند، من بر پا مىشدم و به ستایش سهل و آسانتر گرفتن اوضاع مىپرداختم. زیرا من با ویل دورانت موافقم که مىگوید: شادى از خرد عاقلتر است.