رنگارنگ

همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس که دراز است ره مقصد و من نو سفرم

رنگارنگ

همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس که دراز است ره مقصد و من نو سفرم

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمی دانم پس از مرگم چه خواهد شد

نمی خواهم بدانم کوزه گر، از خاک اندامم چه خواهد ساخت

ولی بسیار مشتاقم که از خاک گلویم، سوتکی سازد

گلویم سوتکی باشد به دست کودکی گستاخ و بازیگوش

و او هر روز پی در پی، دم گرم خودش را در گلویم سخت بفشارد

و خواب خفتگان خفته را بیدار سازد

بدینسان بشکند دائم

سکوت مرگبارم را....

                                      ((موسوی اهری))

نظرات 1 + ارسال نظر
Hamid چهارشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1391 ساعت 02:52 ق.ظ

این شعر متعلق به مرتضی موسوی اهری است. در جریان انقلاب این شعر به دلیل این که روی جلد یکی از کتاب های شریعتی بود، به نام او در اذهان ماند.
کاش حالا که اهر و مردمش چنین رنجی از زلزله بردهاند، شما با اصلاح وبلگتان، حق یک اهری که سالهاست درگذشته است را بدهید!

تشکر از یادآوری شما. اصلاح شد.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد