نمی دانم چرا این روزها به نظام اداری کشور دارم بدبین می شوم. البته شاید تعمیم درستی نباشه و بی کفایتی یک اداره را نمی توان به حساب کل نظام اداری کشور گذاشت اما باید قبول کرد که مشت نمونه خروار است. دیروز که کار اداری داشتم و به سه تا از این ادارات سر زدم جهت تسریع کارم استفاده از نیروها نفوذی توسط مسئولین همین ادارات به بنده پیشنهاد شد. متاسفانه کار به جایی رسیده که اگر کسی نیروی نفوذی (پارتی) نداشته باشد ممکن است به حقی که حتی از نظر قانونی استحقاق آن را دارد، نرسد.
نیروی نفوذی تعبیر جالبی بود!!
سلام بر محمد اصغر جان عزیز
چند وقتی بود که بهت سر نزده بودم نه تنها شما بلکه از سایر دوستان خوبم غافل ماندیم در هر صورت آپ بسیار زیبای بود
من هم بعد از جند وقت دوری از دنیای وبلاگ دوباره برگشتم اما این دفعه با تصاویری از جاذبه های گردشگری و عکسهای از خود شهر نیکشهر خوشحال میشم بهم سر بزنی[لبخند][گل]
منتظر حضور سبزت هستم[گل]
[گل][گل]شهر من نیکشهر[گل][گل]
و آخرین سخن پیرامون آخرین مانع راه است!
مشکل ترین کار رهروان راه خدا و راهیان کوى دوست «اخلاص» است، و از خطرناک ترین موانع راه، آلودگى به شرک و «ریا» است.
حدیث معروف «إنَّ اَلشِّرْکَ اَخْفَى مِنْ دَبیبِ الَّنمْلِ على صَفْوانَة سَوداء فِى لَیْلَةِ ظَلْماء»(1) پشت همه رهروان راه خدا را مى لرزاند و حدیث «هَلَکَ الْعامِلُونَ إلاّ الْعابِدُونَ وَ هَلَکَ الْعابِدُونَ إلاّ الْعالِمُونَ... وَ هَلَکَ الصّادِقُونَ إلاّ الُْمخْلِصُونَ... وَ إنَّ الْمُوقِنینَ لَعَلى خَطَر عَظیم»(2) که حتّى علماى عاملین را در زمره هلاک شوندگان مى شمرد، و مخلصان را هم در خطر عظیم مى داند، انسان را سخت پریشان مى سازد، و در فکر فرو مى برد.
سلام استاد امیر هر چند وقت یه سری به وبلاگ پربار شما می زنم ؛اگه حال داشتی به وبلاگ من یه
سری بزن