رنگارنگ

همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس که دراز است ره مقصد و من نو سفرم

رنگارنگ

همتم بدرقه راه کن ای طائر قدس که دراز است ره مقصد و من نو سفرم

تفاوت بین عزت نفس و خودپنداره

یکی از ایراداتی که از پایان نامه ام در جلسه ی دفاع گرفته شد این بود که چرا بعضی متغیرهای استفاده شده در پژوهش همپوشانی دارند. یکی از داورین محترم ادعا داشت که خود پنداره و عزت نفس با هم همپوشی دارند و بیانگر یک مفهوم واحد هستند و شما باید یکی از آن ها را استفاده می کردید. با این ایرادی که ایشان گرفتند متوجه شدم که  رشته ی ایشان روانشناسی نیست. چون در روانشناسی خود پنداره، عزت نفس، اعتماد بنفس، خودکارآمدی، خودآگاهی و مفاهیم دیگری از این قبیل مفهوم متفاوتی با یکدیگر دارند. اگر می خواهید تفاوت بین خودپنداره و عزت نفس را بدانید زحمت مطالعه ی  لینک های زیر را بکشید.

لینک 1

لینک 2

برو فردا بیا

«برو فردا بیا» اصطلاحی است که در نظام اداری ما بیشترین بسامد و فراوانی را دارد. در این سه روزی که پی گیر کارهای تسویه حساب بودم این اصطلاح را به کرات شنیدم و جالب این است که این اصطلاح حتی در اول صبح و بدون توجه به درخواست و تقاضای ارباب رجوع استعمال می شود. دراین پروسه ی طولانی تسویه حساب گاهی می دیدم دانشجویان زیادی به همراه خانواده های خود پشت در های بسته بعضی مسئولین منتظر تشریف فرمایی آن مقام عالی و یا در صورت حضور مسئول عالیقدر منتظر اذن دخول (از تو یکی بعید بود فکر بد بکنی) به اتاق ایشان بودند. انشاءالله همه ی این مواردی که در این چند روز مشاهده کردم  تذکری باشد برای بنده که اگر مسئولیتی را قبول کردم باید به درستی آن را انجام دهم. داستان زیر در همین ارتباط است.


امروز برو، فردا بیا

ماجرای ریز نمرات من

دیروز برای بررسی پرونده آموزشی خودم و تسویه حساب به بایگانی آموزش در سازمان مرکزی دانشگاه رفتم. ظاهرا ریزنمرات دوره ی کارشناسی از تربیت معلم محل تحصیل ارسال نشده بود. دلیل آن هم مکاتبه اشتباه دانشگاه بود چون از دانشگاه سیستان و بلوچستان درخواست تاییدیه و ریزنمرات کرده بود در حالی که بنده کارشناسی را در تربیت معلم شهید باهنر  بیرجند گذراندم.البته چند وقت پیش خودم برای تکمیل پرونده به دانشگاه مراجعه کردم که گفته شد نیازی به پیگیری شما نیست و خود دانشگاه درخواست ریز نمرات خواهد کرد. اما به دلیل بی دقتی و عدم اطلاع مسئول امور آموزشی دانشگاه از روال قانونی کار و همچنین سهل انگاری و اعتماد بنده به نظام اداری احتمالا باید حداقل حدو یک ماهی پی گیر این کار باشم. سلسله مراتب اداری درخواست ریزنمراتم شرح ذیل است.

۱- درخواست ریز نمرات توسط دانشگاه از اداره محل خدمت (نیکشهر)

۲- ارسال  در خواست ریزنمرات از اداره محل خدمت به سازمان استان (س و ب)

۳- ارسال درخواست ریزنمرات به سازمان خراسان جنوبی 

۴- ارسال درخواست ریز نمرات از سازمان خراسان جنوبی به تربیت معلم باهنر 

۵- ارسال ریزنمرات  از تربیت معلم باهنر به دانشگاه 

۶- ارسال  مدرک  تحصیلی توسط دانشگاه به اداره مبدا (بروکراسی به تمام معنا)

این یعنی نامه ی درخواست ریزنمرات (ردیف یک) در عصر ارتباطات مسافتی حدود سه هزار کیلومتر را طی کند ( پیاده، سواره، از راه زمینی و هوایی) تا مجدد به دانشگاه برسد. انشاءالله بیشتر از یک ماه طول نکشد. چون می ترسم مانند نامه ی درخواست مجوز دفاع بعضی از دانشجویان دانشکده باشد که بعد از سه روز هنوز به تحصیلات تکمیلی نرسیده بود (فاصله دانشکده تا تحصیلات تکمیلی کمتر از یک کیلومتر است). البته این غیر منتظره نبود چون یکی از مسئولین می گفت حتی بعضی اوقات ارسال نامه از طبقه ی پایین ساختمان به طبقه ی بالای آن ممکن است دو هفته طول بکشد.


جلسه دفاع از پایان نامه

 

سرانجام جلسه ی دفاع از پایان نامه ام امروز  ۱۳۸۹/۶/۲۸ساعت ۱۰ صبح در دانشکده ی علوم تربیتی و روانشناسی  در آزمایشگاه روانشناسی  این دانشکده برگزار شد.

خداوند را به­ خاطر تمامی نعمت­ هایش که به من ارزانی داشته و همچنین به­ خاطر توفیق به ­انجام رساندن این کار سپاس­گذارم.

لازم می­ دانم از تمامی بزرگوارانی که نامشان در ذیل می­ آید از صمیم قلب تشکر و قدردانی کنم. بی­ شک اگر تلاش، مساعدت و راهنمایی­ های ایشان نبود، این اثر به سرانجام نمی­ رسید:

استاد راهنما جناب آقای دکتر خامسان، که با راهنمایی­ ها و پیشنهادات ارزنده­ ی خود و همچنین ارزیابی این اثر برای چندین بار زحمات زیادی را متقبل شدند.

استاد مشاور جناب آقای دکتر آیتی، که از مشاوره­ های ایشان در انتخاب روش مناسب برای انجام این پژوهش و همچنین از پیشنهادات ایشان استفاده کردم.

جناب آقای دکتر پاکدامن، جناب اقای دکتر پورشافعی و سرکار خانم دکتر راستگومقدم که به­ عنوان اساتید محترم این دوره حق بزرگی بر گردن بنده دارند.

دوست عزیزم آقای فرمانی که زحمات زیادی را متقبل شدند و همچنینن سایر همکلاسی هایی که در جلسه دفاع حضور پیدا کرده بودند.

تمامی معلمان و کسانی که در طول زندگی از محضر ایشان تلمذ کردم و همچنین دوستانی که مرا یاری کردند و مشوق ادامه­ ی این راه بودند.

جزئیات بیشتر جلسه دفاع را از لینک زیر می توانید مطالعه کنید.

گذر عمر

 

گرسنگی فکر


امروز گرسنگی فکر، از گرسنگی نان فاجعه انگیزتر است.


«شریعتی»

امکان پذیر نمی باشد


بعضی وقت ها شک می کنم که آیا واقعا در ایران اینترنت وجود دارد یا نه. سرعت پایین اینترنت از یک طرف و فیلتریگ بی حد و حصر (حتی سایت های علمی) از طرفی دیگر وقت زیادی از کاربران را تلف می کند. همه شما با جمله ی "با استناد به قانون جرایم رایانه ای دسترسۍ به تارنماۍ فراخوانده شده امکان پذیر نمۍ باشد." کمابیش آشنا هستید.  جالب است بدانید آمار بازدید این صفحه ی فیلترینگ در چند ماه گذشته به حدی بالا رفته که مقام هجدهم را در میان سایت‌های ایرانی به خود اختصاص داده است. جزئیات خبر را می توانید از لینک زیر مطالعه کنید.

تابناک

افتخاری دیگر برای ایران سرفراز


کسب مقام اول تعطیلی در جهان را به کوری چشم معاندان پیشرفت ایران اسلامی به هم وطنان عزیزم از صمیم دل (خب حالا قلب، چه فرقی می کنه) تبریک می گویم.

عید فطر مبارک

    

بگذشت مه روزه ، عید آمد و عید آمد

بگذشت شب هجران، معشوق پدید آمد

آن صبح چو صادق شد، عذرای تو وامق شد

معشوق توعاشق شد، شیخ تو مرید آمد

شد جنگ و نظر آمد، شد زهر و شکر آمد

شد سنگ و گهر آمد، شد قفل و کلید آمد

جان از تن آلوده، هم پاک به پاکی رفت

هرچند چو خورشیدی بر پاک و پلید آمد

از لذت جام تو دل مانده به دام تو

جان نیز چو واقف شد، او نیز دوید آمد

بس توبه شایسته برسنگ تو بشکسته

بس زاهد و بس عابد کو خرقه درید آمد

باغ از دی نامحرم سه ماه نمی زد دم

بر بوی بهار تو، ازغیب رسید آمد

«مولانا»

 

نقش قرآن


نقش قرآن چون که در عالم نشست

نقشه های پاپ و کاهن را شکست
فاش گویم آنچه در دل مضمر است
این کتابی نیست چیز دیگر است
چون که در جان رفت، جان دیگر شود
جان چو دیگر شد، جهان دیگر شود

«اقبال»

مسلمانان ، مسلمانان ، مسلمانی ز سر گیرید

برون شو ای غم از سینه که لطف یار می آید

 تو هم ای دل ز من گم شو که آن دلدار می آید

 

نگویم یار را شادی که از شادی گذشتست او

 مرا از فرط عشق او زشادی عار می آید

 

مسلمانان ، مسلمانان ، مسلمانی ز سر گیرید

 که کفر از شرم یار من مسلمان وار می آید

 

چه نور است این چه تاب است این چه ماه و آفتاب است این

 مگر آن یار خلوت جو ز کوه وغار می آید

 

در و دیوار این سینه همی درد ز انبوهی

 علم هاتان نگون گردد که آن بسیار می آید

 

غلط گفتم ، غلط گفتم ، که این اوراق شعر من

 ز شرم آن پریچهره به استغفار می آید

 

(مولانا)

 

مواد مخدر

"عوامل اجتماعی مؤثر در حمل مواد مخدر" عنوان طرحی است که از دو روز پیش با همکاری یکی از هم کلاسی های محترم برای معاونت اجتماعی ناجا روی آن کار می کنیم. در ایران در زمینه ی اعتیاد به مواد مخدر  پژوهش های زیادی انجام گرفته است. اما در زمینه ی عوامل اجتماعی موثر بر حمل مواد تحقیقات کمتری صورت گرفته است. به نظر می رسد پدیده ی قاچاق مواد مخدر یکی از پیچیده ترین معضلات اجتماعی است که جوامع انسانی (در کنار سه معضل اساسی دیگر: تولید و انباشت سلاح های اتمی، تهدید و تخریب محیط زیست، فقر اقتصادی و شکاف طبقاتی) با آن روبرو هستند. این امر به دلیل سود آوری بالا  امروزه بیشتر توسط دولت ها انجام می گیرد تا افراد خاص . بیشتر افرادی که به حمل مواد مخدر روی می آورند افراد فقیر و یا حتی غیر معتادی هستند که قربانی طمع ورزی باندهای حرفه ای قاچاق می شوند. ایران به دلیل این که به لحاظ جغرافیایی کوتاهترین و ارزانترین را برای ترانزیت مواد مخدر به اروپا است متحمل خسارات مالی و انسانس زیادی برای مبارزه با این پدیده ی شوم شده است.

زخجالت چه کنم

شب های دراز بی عبادت چه کنم       طبعم به گناه کرده عادت چه کنم
گویند کریم است و گنه می بخشد       گیرم که ببخشد ز خجالت چه کنم

تا قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریانت را نشانش نده

چارلی چاپلین به دخترش :

"تا وقتی قلب عریان کسی را ندیدی بدن عریانت را نشانش نده! هیچ گاه چشمانت را برای کسی که معنی نگاهت را نمی فهمد گریان مکن . قلبت را خالی نگه دار اگر هم یه روزی خواستی کسی را در قلبت جای دهی سعی کن که فقط یک نفر باشد به او بگو که تو را بیشتر از خودم و کمتر از خدا دوست دارم زیرا که به خدا اعتقاد دارم و به تو نیاز دارم ."

علم و جهل

علم کز تو، تو را بنستاند           جهل از آن علم به بود صد بار. 

 

«خیام»

نمی توانم نفهمم

به من بگو، نگو: نمی گویم؛

اما نگو نفهم، که من نمی توانم نفهمم؛

من می فهمم!!!

شریعتی

 

تاریخ دفاع پایان نامه

بالاخره بعد از مدت ها سماق مکیدن تاریخ دفاع از پایان نامه ام مشخص شد. عنوان پایان نامه ام "مقایسه قوانین شرافت (اخلاق) علمی نظام آموزش عالی ایران با دانشگاه های منتخب بریتانیا و آمریکا" است. به دلیل عدم وجود منابع فارسی در زمینه ی اخلاق علمی ناچارا بیشتر از منابع لاتین استفاده کردم و بخاطر عدم تسلط به زبان انگلیسی وقت زیادی را صرف نوشتن پایان نامه ام کردم. به هر حال این هم صفحه ای از دفتر زندگی بود که ورق خورد.

روانشناسی معنوی

در این روزها به شدت درگیر پایان نامه و کارهای جانبی آن هستم، اما در این هیاهو و شلوغی توانستم کتاب روانشناسی معنوی راکه یک سال پیش از یکی از دوستان جهت مطالعه به امانت گرفته بودم، ورق بزنم. بیشترین توجه این کتاب به نقش اراده انسان در رفتار و شیوه ی زندگی وی است. و بنیان های فکری روانشناسانی را که نقش اراده را نادیده می گیرند متاثر از طبیعت حیوانی بشر می داند. در این کتاب می خوانید:

بحث در باره ی طبیعت معنوی انسان آسان نیست. ابتدا خود مفهوم معنویت در مظان تردید است. ما در زمانی زندگی می کنیم که بسیاری از علما در اعتبار مفاهیمی چون روح و روان یا معنویت تردید می کنند. به علاوه بسیاری از ادیان به دلیل اتکا بر ایمان کور، احترام خود را از دست داده اند و بسیاری از آداب شان موهوم و تعصب آمیز است. به علاوه تفسیرهای مذهبی از معنویت معمولا با هم توافق ندشته و اغلب مبهم و نامشخص است. همچنین مردم نیز دیگر اعتقاد خود را از دست داده اند. گویی امیدشان را دفن کرده اند و دیگر نمی توانند اعتقاد محکمی به وجود خداوند مهربان و عادل، یا ذات معنوی و سرشت خوب انسان داشته باشند.

برای درک طبیعت انسانی، باید فقط انسان ها را مطالعه کنیم، نه موش ها و غازها را. برای شناخت روان انسان ها، بهتر است اشخاصی را مطالعه کنیم که از لحاظ روانی سالم هستند، تا نتیجه گیری ما تحت تاثیر اختلالات خاص و گوناگون عاطفی و ذهنی قرار نگیرد. در این صورت مطالعه ذات و سرشت انسان بسیار آسان می شود.

این عقیده که رفتار انسان منحصراً یا عموماً به دلیل عوامل تکاملی، غریزی، زیستی، یادمانهای دوران کودکی و تأثیرات محیطی است، شایستگی خلاقیت فرد را در نظر نمی گیرد. چون ما انسان ها موجودات خلاقی هستیم. هر یک از ما شخصیت، هویت و روش خاص زندگی خود را، خلق می کنیم. ما به صورت مثال خالق خود آفریده شده ایم؛ و ما خود خالقیم. از تمام آنچه خلق می کنیم، خلق حیات خودمان، اساسی ترین و عمده ترین خلاقیت ما است.

پیشی گرفتن از میراث غریزی و آغاز دوران آزادی حقیقی، یعنی آزادی از بند تمایلات حیوانی، در ژرفای وجود انسان است.

کل هدف ما باید نوعی دگردیسی از زندگی حیوانی به زندگی بی نظیر انسانی باشد.

منبع: دانش، حسین (1380). روانشناسی معنوی: دیدگاهی تازه در روانشناسی. ترجمه: نورالدین رحمانیان. تهران: نسل نواندیش.